-
یادش بخیر
دوشنبه 22 دیماه سال 1393 19:55
یادشان بخیر آنانیکه با ما زیستندو الان نیستند به یاد پسر عموی جوونم و عمه عزیزم که طی دو هفته از دستشون دادم و نزدیک چهلمشونه.
-
دلتنگی
دوشنبه 22 دیماه سال 1393 19:50
سلام خیلی وقت بود که نیومده بودم به وبلاگم سربزنم دلم تنگ شده بود برای همتون . این مدت خیلی اتفاقا افتاد،خیلیا اومدن، خیلیا رفتن، خیلیا به دنیا اومدن، خیلیا از دنیا رفتن، خیلیا دلمو شکوندن، خیلیا دلمو بدست آوردن، خیلیا شادم کردن و خیلیا غمگین. ولی از اینکه بعضی از این خیلیا همیشه کنارم بودن خدارو بخاطر داشتنشون شاکرم....
-
من,تو,وماه...
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1392 09:26
یکی تویی و یکی من...با این ماه که هنوز هم این شهر را تحمل می کند... همین سه تا بس است..حتی اگر ماه هم نبود...من قانعم...به یک تو و یک من.. مگر میان تو و ماه فرقی هم هست؟!ای کاش بود... آن وقت شاید همه چیز جز تو معنایی داشت..اما...حالا که ندارد...حالا همه چیز تویی.. تمام شعرهایی که با عشق می خوانم...تمام روزهای خوب......
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1392 12:05
-
آیدا در آینه
جمعه 6 دیماه سال 1392 20:40
لبانت به ظرافت شعر شهوانی ترین بوسه ها را به شرمی چنان مبدل می کند که جاندار غار نشین از آن سود می جوید تا به صورت انسان درآید و گونه هایت با دو شیار مّورب که غرور ترا هدایت می کنند و سرنوشت مرا که شب را تحمل کرده ام بی آن که به انتظار صبح مسلح بوده باشم، و بکارتی سر بلند را از رو سبیخانه های داد و ستد سر به مهر باز...
-
زن زمستون
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 10:20
من زنم همزاد بارون هم نژاد کوهو تیشه طعم شیرینه یه آغوش معنیه درختو ریشه عطر من اگه بپیچه ذهن شعرام تازه میشه اگه دستامو بکارن سبز میشم تا همیشه من زنم که روح عشقو بسپره به سینه ی من من زنم مرهم درد دل عاشقای شب گرد تنم از جنس بهاره تو شبای کهنه و سرد تک درخت ایستاده تو هجوم وحشیه درد اما تو عمق نگاهم یه قبیله بی کسی...
-
باز باران
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 12:11
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه? خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟ روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین پس چه شد دیگر ? کجا رفت ؟؟؟ خاطرات خوب و رنگین در پس آن کوی بن بست در دل تو ? آرزو هست ؟؟؟ کودک خوشحال دیروز غرق در غم های امروز یاد باران رفته از...
-
شعله عشق
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 12:07
باز در چهره خاموش خیال خنده زد چشم گناه آموزت باز من ماندم و در غربت دل حسرت بوسه هستی سوزت باز من ماندم و یک مشت هوس باز من ماندم و یک مشت امید یاد آن پرتو سوزنده عشق که ز چشمت به دل من تابید باز در خلوت من دست خیال صورت شاد ترا نقش نمود بر لبانت هوس مستی ریخت در نگاهت عطش طوفان بود یاد آن شب که ترا دیدم و گفت دل من...
-
نگاه کن
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 12:05
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز...
-
یا صاحب الزمان
جمعه 24 آبانماه سال 1392 01:44
به طاها به یاسین به معراج احمد به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی به وحی الهی به قرآن جاری به تورات موسی و انجیل عیسی بسی پادشاهی کنم در گدایی چو باشم گدای گدایان زهرا (س) چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما همه شیعه گردیم و بی تاب مولا غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای...
-
کربلا
جمعه 17 آبانماه سال 1392 11:30
دلم بازم کربلا میخواد برم کنار حرم شش گوشه اربابم حسین دلم میخواد برم بین الحرمین بین حرم عباس و اربابم زار بزنم دلم میخواد برم بالای تل زینبیه یاد خانم زینب کنم دلم میخواد برم علقمه دلم میخواد برم کنار شط فرات و شرمندگیشو ببینم که لبای حسینو تشنه گذاشت دلم میخواد برم کنار خیمه گاه دلم میخواد برم کربلا
-
ای دل غافل من
جمعه 17 آبانماه سال 1392 10:36
گاهی اوقات از نردبون بالا میرم تا دستهای خدا رو بگیرم غافل از اینکه خدا اون پائین وایستاده نردبونو گرفته تا من نیفتم. یکی از فرقهای انسان با خدا اینه که انسان تمام خوبیهارو با یک بدی فراموش میکنه اما خدا تمام بدیهارو با یک خوبی فراموش میکنه... خدای من خدائیست که اگر سرش فریاد کشیدم، بجای اینکه با مشت به دهانم بزند، با...
-
برداشت های دیگران
شنبه 27 مهرماه سال 1392 18:05
کودکی که نگه کفشش را امواج از او گرفته بود روی ساحل نوشت: دریا،دزد کفش های من! مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت: دریا،سخاوتمندترین سفره هستی! موج آمدوجملات را شست وتنها این پیغام را باقی گذاشت: برداشت های دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی...
-
نامرد
سهشنبه 2 مهرماه سال 1392 21:15
آهای آقای مرد، آره با توام توئی که اسمت مرده ، اما از مردی و مردونگی فقط یه اسمو یدک میکشی. توئی که ادعا میکنی بسیجی هستی ولی آبروی هرچی بسیجیه بردی. توئی که فکر میکنی چون من زنم و تو مرد میتونی حقمو بخوری و نونمو آجر کنی. ولی بدبخت من خدارو دارم که خوب میدونه از پس توی نامرد چه جوری بربیاد، نفرینت نمیکنم چون حتی لایق...
-
پائیز
سهشنبه 2 مهرماه سال 1392 21:05
پائیزی که باش. ماه زیبای خدائی باش . من دوست ندارم. مهری باش. اولین ماه پائیزی باش. من دوست ندارم. خدا این فصلتو این ماهتو دوست ندارم. چون تو این فصلت توی ماه مهر،ماه مهربونمونو ازمون گرفتی. خدددددددددددددااااااااااااااااااااا دلم گرفته.
-
سخنی از شریعتی
جمعه 29 شهریورماه سال 1392 19:03
بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود ماخدارا باخود سردعوابردیم وقسمها خوردیم ما حقیقتها را زیرپا له کردیم وچقدر حظ کردیم که زرنگی کردیم روی هر خادثه ای حرفی از عشق زدیم از شما می پرسم ما که را گول زدیم. دکتر علی شریعتی
-
خدایا
یکشنبه 24 شهریورماه سال 1392 19:14
خدایا آغوشت را امشب بمن می دهی؟ برای گفتن چیزی ندارم اما برای شنفتن حرفهای تو گوش بسیار... می شود من بغض کنم تو بگوئی:مگر خدایت نباشد که اینگونه بغض کنی... می شود من بگویم خدایا؟ تو بگوئی:جان دل می شود بیایی؟
-
انصاف
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 20:45
من فکر میکنم باران فقط روی سر آدمهای با انصاف میباره. روی سر آدمای بی انصافم میباره. ولی آدم بی انصاف خیس نمیشه ، چون یه آدم با انصاف چترشو به اون قرض داده، اما آدم بی انصاف چتربهش پس نداده.
-
رویای شیرین
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1392 21:57
ماهی باورش شده بود،تور اگر بندازند سرش، میشه عروس ماهیها، شاه ماهی میشه همسرش. ماهی باورش نبود،تور اگر بندازند سرش، نگاه سرد ماهیگیر،میشه نگاه آخرش.
-
مرده پرستی
جمعه 8 شهریورماه سال 1392 21:01
فرهادها را در بیستون کشتیم ودر کتاب تاریخ از او به نیکی یاد می کنیم تا ثابت کنیم حتی در عشق هم مرده پرستیم .....
-
عشق
جمعه 8 شهریورماه سال 1392 20:23
عشق یک چرخه است: وقتی عاشق می شیم ،صدمه میبینیم، وقتی صدمه میبینیم ،متنفر میشیم، ...وقتی متنفر شدیم ، سعی میکنیم فراموش کنیم، وقتی سعی میکنیم فراموش کنیم،دلتنگ میشیم وقتی دلتنگ میشیم.... دوباره عاشق میشیم... ...
-
کفش آهنی
شنبه 2 شهریورماه سال 1392 18:17
من دیگه خسته شدم بس که چشام خیسِ و نَم خوب ببینم و بفهمم و بازم چیزی نگم... من دیگه بریدم از بس که شکستم از خودی توی آینه خیره شم بگم به چشمام چی شدی خستم از حرفای خوب و بی سر و ته ، بی ثمر حسرت یه عمر رفته عقده های تازه تر متنفرم از آدمای بی مغز و شلوغ از کتابای با اسمای قشنگ متن دروغ دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا ؛...
-
رمز گشائی
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 20:29
اول اینکه از همه دوستای خوبم که رمز پست قبلی رو داشتن و برام نظر گذاشتن تشکر میکنم. دوم اینکه دوست داشتم بدونم وقتی با یه صفحه خالی روبرو میشید چه فکرائی میکنید . در ادامه مطلب دلیل خالی بودنشو میگم. چند روز پیش تو وبلاگای مختلف پستائی میدیدم که رمز دارن پیش خودم گفتم لابد یا خیلی سری و کسی نباید ازش مطلع بشه که...
-
سکرت
یکشنبه 27 مردادماه سال 1392 10:31
-
مراقب قلب ها باشیم...
شنبه 26 مردادماه سال 1392 14:01
وقتی تنهائیم،دنبال دوست می گردیم پیدایش که کردیم ،دنبال عیب هایش می گردیم وقتی که از دست دادیمش،دنبال خاطراتش می گردیم وهمچنان تنها میمانیم هیچ چیز آسان ترا ز قلب نمی شکند. ا
-
سقوط
دوشنبه 21 مردادماه سال 1392 11:02
این نوشته رو روی یه بنر توی اتوبان همت دیدم چند روز پیش بنظرم خیلی قشنگو پر معنا بود تا نظرشما چی باشه. در سقوط هم می توان با شکوه بود. این را آبشار می گوید.
-
دریا
جمعه 18 مردادماه سال 1392 13:05
از بچگی عاشق دریا بودم . عاشق موجا و کفی که در آخر ازش باقی میمونه. عاشق رنگ آبیش ،عاشق زلالیش. یکی از فانتزیای بچگیم که تا الان همراهمه اینه که بتونم یه روز موج سواری کنم اما... اینکه بری توی یه تونل که مملو ازآبه نفس آدمو بند میاره. حتی فکرشم نفسمو بند میاره. اگه یه روز بتونم برم توی یه تونل موج به تنها چیزی که فکر...
-
برای محمود عزیز
سهشنبه 15 مردادماه سال 1392 15:03
سلام بهارم... برای یه دوست ،یه خاطره شیرین که مسافت زیادی با ما داره ولی... به اولین قاصدکی که از شعر قشنگ زندگی تو بگذرد پیغام میدهم که هیچ چیز نمیتواند مهرت را از دلم جدا کند حتی فاصله ها محمود مهربانم درپس بغضی که در گلویم نشسته در ومین سال تولدت که نیستی تا رودررو بهت تبریک بگم با دلی که اندازه یه دنیا گرفته میگم...
-
مهربانم دوستت دارم
دوشنبه 14 مردادماه سال 1392 13:32
مهربونم، نازنینم،بهترینم، عشقم،امیدم،جونم، باتوام،باتو،دنیای من. میخوام لحظه هام رو باتو بگذرونم،تمام لحظه هائی که باتو دارم و نمی دونم چند سال ،چندماه،چند هفته،یا چند روز دیگه میتونم و فرصت دارم با تو باشم یانه؟ ارزش این لحظه ها رو با هیچ چیزدیگه نمیتونم برابر بدونم. می خوام تو تمام لحظه هایی که میتونیم داشته باشیم ،...
-
پرواز
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 14:20
از این تکرار ساعتها از این بیهوده بودنها از این بی تاب ماندنها از این تردیدها نیرنگها شکها خیانتها از این رنگین کمان سرد آدمها وازاین مرگ باورها و رویاها پریشانم... دلم پرواز میخواهد!