موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید!
به مرغ و گاو وگوسفند خبر داد. همه گفتند:تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد وزن مزرعه دار را گزید. از مرغ بایش سوپ درست کردند!
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند!
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.
ودر این مدت موش از سوراخ دیوار نکاه می کرد وبه مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد.
حالا من و تو باید موش باشیم یا به هوش و بیدار؟
من میخوام تله موش باشم
باش توام تله موش باش همه رو بنداز توی دردسر
آخ آخ آخ آخ....
فعلا که همه ماها توی این مملکت خر شدیم...
البته دور از جون خر
خیلی قشنگ بود
ممنون که سر زدی