-
حرف دل
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 14:17
اینجا آرامگاه بغض های کهنه است کمی سکوت!که گر بیدار شونددرد دارند لعنتی ها. شنیدی که میگن:اونی که گریه می کنه یه درد داره اما اونی که میخنده هزار تا... ولی من میگم:اونی که میخنده هزارتادرد داره ولی اونی که گریه میکنه به هزار تا از دردهاش خندیده اما جلوی یکیشون بدجوری کم آورده... اگه نیمه گمشدتو پیدا نکردی زیاد مهم...
-
دنیای نامرد
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1392 12:52
تو چه گفتی سهراب؟ قایقی خواهم ساخت... باکدوم عمر دراز؟ نوح اگر کشتی ساخت،عمر خود را گذراند با تبر روز و شبش،بر درختان افتاد سالیان طول کشید،عاقبت اما ساخت پس بگو ای سهراب...شعر نو خواهم ساخت بیخیال قایق... یا که میگفتی... تا شقایق هست زندگی باید کرد؟ این سخن یعنی چه؟ با شقایق باشی...زندگی خواهی کرد ورنه این شعرو سخن...
-
دلم گریه میخواد..........
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1392 12:34
کسی هست آغوشش را، شانه هایش را به من قرض بدهد! بدون هیچ حرف و سوال و جوابو دلداریو نصیحتی؟ همیشه نمی شود زد به بی خیالی و گفت: تنها آمده ام،تنها میروم.... یک وقتهایی شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای... کم می آوری دل وامانده ات یک نفر را می خواهد! اما تو همیشه وقتی باید باشی نیستی .
-
حال این روزای من
سهشنبه 8 مردادماه سال 1392 16:40
حالم خوش نیست حوصله خودمو ندارم دلم میخواد پوست بندازم از این منی که توش گیر کردم بیام بیرون ازاین همه دلتنگی خسته شدم خیلی سخته توی دنیایی زندگی کنی که حرفتو نفهمن از کلامت اونیو برداشت کنن که دلشون میخواد از اون بدتر از حرفات علیه خودت استفاده کنن دردناکتر اینکه خودم مدام شعار میدم زندگی زیباست دنیا قشنگه ادما خوبن...
-
باوفاتر...
جمعه 4 مردادماه سال 1392 12:30
گفتم اگر تو بمیری من هم خودم را میکشم،باور نکرد و خواشت مرا امتحان کند. خودش را به کشتن زدو وقتی خبرش رسید قبل از ینکه خودم را بکشم قلبم به خواب همیشگی رفت. من باوفاتر هستم چون قبل مردنت مردم...
-
حرفای خودمونی
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 12:35
فکر کردن به گذشته،مانند دویدن دنبال باد است. امروز را برای ابراز احساسات به عزیزانت غنیمت بشمار شاید فردا احساس باشد ولی عزیزی نباشد. اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه ی زندگی نباشد صدای آب هرگززیبا نخواهد بود. تاریکترین ساعات شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است،پس همیشه امیدوار باش. مثل ساحل آرام باش تا مثل دریا بی...
-
گاهی سخت می شود...
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 12:50
گاهی سخت می شود... دوستش داری و نمی داند دوستش داری و نمی خواهد دوستش داری و سهم تو از بودنش فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت دوستش داری و سهم تو از اینهمه ،تنهایی است و بس!!!
-
برای خودم...
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 12:46
برای دل خودم می نویسم... برای دلتنگی هایم... برای دغدغه های خودم برای شانه ای که تکیه گاهم نیست! برای دلی که دلتنگم نیست... برای دستی که نوازشگرزخم هایم نیست... برای خودم می نویسم! بمیرم برای خودم که اینقدر تنهاست!.!.!
-
یار...
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 12:31
برماسه ها نوشتم: دریای هستی من از عشق توست سرشار این را به یاد بسپار. بر ماسه ها نوشتی: ای همزبان دیرین این آرزوی پاکیست اما به یاد بسپار. (فریدون مشبری)
-
بزرگراه زندگی
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 12:07
وقتی باختم،مسیر را یافتم؛ در بزرگراه زندگی همواره راهت ،راحت نخواهد بود. هر چاله ای چاره ای به تو می آموزد. دوباره فکر کن،فرصت ها دوبار تکرار نمی شوند. پس به خاطر داشته باش برای جلوگیری از پس رفت باید رفت!!
-
ظهر تابستان است
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 11:55
سایه ها می دانند که چه تابستانی است سایه هایی بی لک گوشه ای روشن وپاک کودکان احساس! جای بازی اینجاست... (سهراب سپهری)
-
سفر
جمعه 14 تیرماه سال 1392 17:52
سلام دوستان خوبم من یک هفته نیستم دارم میرم مشهد از طرف همتونم نائب الزیاره هستم ایشالا اومدم بازم بهتون سر میزنم خدا قسمت همتون کنه که برید به پابوسش
-
خدایا شکرت
شنبه 8 تیرماه سال 1392 13:42
14سال پیش یه همچین روزی خدا دردی به جونم انداخت که بهترین و شیرینترین دردی بود که تا اون موقع به سراغم اومده بود. اونقدر شیرین که احساس ناراحتی نمی کردم . خدایا شکرت بخاطر وقتیکه دردم تموم شد یه پسر شیرین توی بغلم بود یه پسر که خنده هاش وجودمو لبریز از یه حس بزرگ میکرد حس مادری ،حسی که از داشتنش به خودم افتخار میکنم و...
-
به همین سادگی
شنبه 8 تیرماه سال 1392 13:08
به همین سادگی فراموش میکنی که زن هستی،جوان و زیبا... به همین سادگی ،نمیبینی که کودکانت همبازی می خواهند ونه آشپزی ماهر... به همین سادگی،فراموش می کنی که پسرکت مادری امروزی وشیک می خواهد با روسری قرمز... به همین سادگی ،سنگ صبور میشوی.. به همین سادگی، خودت را فراموش می کنی... به همین سادگی،حرفهایت را می خوری وبه شوهرت...
-
شعری از فروغ
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 13:40
منم بالاخره یه شعر از فروغ پیدا کردم امیدوارم خوشتون بیاد. دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه ی زر راز ین حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر راز این حلقه که در چهره او این همه تابش و رخشندگی است مرد حیران شدوگفت: حلقه خوشبختی است،حلقه زندگی است همه گفتند:مبارک باشد دخترک گفت:دریغا که مرا باز در معنی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 تیرماه سال 1392 18:51
حکایت رفاقت من با تو؛ حکایت ((قهوه))ایست که امروز به یاد تو تلخ تلخ نوشیدم! که با هر جرعه ،بسیار اندیشیدم؛ و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم! وتمام که شد فهمیدم باز هم قهوه می خواهم! حتی تلخ تلخ !
-
دل من....
جمعه 31 خردادماه سال 1392 18:13
این روزها هم خوشحالم هم غمگین... نمیفهمم....! خودم هم حالم را نمی فهمم.... گاهی در دلم قند آب می شود وروحم به اسمانها پر می کشد..... گاهی تنها دلم اتاقی میخواهد تاریک و سوت وکور.... که بنشینم گوشه کنارش وثانیه به ثانیه ام را هم آغوش غم شوم... نمیدانم... تنها چیزی که میدانم این است که این روزها دلم بچه می شود می خندد...
-
تولد
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 20:56
دیشب جاتون خالی تولد همسریم بود کلی مهمون دعوت کرده بودم تا سورپرایزش کنم . همه هم دستشون درد نکنه اومده بودن .چون می خواستم غافلگیرش کنم از دوماه پیش داشتم برنامه ریزی میکردم که نفهمه خیلی اذیت شدم هرچی خریده بودم باید قایم میکردم توی هفت تا سوراخ که نبینه غذا درست کردنم که بدبختی بود اساسی داشتم با خواهر شوهرم سالاد...
-
شعری از شاملو
شنبه 18 خردادماه سال 1392 09:42
خدا مرا از بهشت راند، از زمین ترساند شما مرا از زمین راندید، از خدا ترساندید من اینک در کنار شیطان آرام گرفته ام که نه مرا از خویش می راند و نه از هیچ می ترساند... سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدن آن پول می گیرد.
-
ضدحال
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 19:31
امروز روز بدی بود هر کاری کردم یه جاش می لنگیدو حالمو می گرفت الان اومدم وبلاگم نوشته 14و15 بعلت بروزرسانی نمیشه نظر گذاشتو یادداشت جدید گذاشت رفتم وب یکی همش نوشته آرامش ندارم پیرم الم وبلم...رفتم وب دیگه حالا اسمشم نمیگم بفهمید کیه واسه نوشتش رمز گذاشته رفتم وب یکی دیگه میگه کاش میشد مثل بنفشه ها وطنمو کول کنم برم...
-
روزه نسیه وحلوای نقد!
شنبه 11 خردادماه سال 1392 10:25
مردی از حلوا فروشی حلوای نسیه خواست. حلوافروش گفت :مزه اش را امتحان کن اگر دوست داشتی با تو معامله می کنم. خریدار کمی صبرکرده و سپس گفت:من روزه های به جا نیاورده ای از سال گذشته داشته ام و اکنون گرفته ام. فروشنده کمی بااخم به خریدار گفت: پناه برخدا،هرگز با تو معامله نمی کنم تو که فرمان خدا را از سالی به سال دیگر...
-
کاش می شد
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 11:57
درحضور خارها هم می شود یک یاس بود در هیاهوی مترسک ها پراز احساس بود می شود حتی برای دیدن پروانه ها شیشه های یک متروکه را الماس بود کاش می شد حرفی از کاش می شد هم نبود هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود.
-
جملات تاثیر گذار اما زیبا
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 19:31
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... ودستی رابپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد... وقتی در زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و ناامید نشو...چون اگر قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند... آنچه هستی هدیه خداوند است وآنچه خواهی شد هدیه تو...
-
خدایا...
سهشنبه 7 خردادماه سال 1392 12:54
خدایا!تورا دوست دارم. خدایا!به هر سو می نگرم تو را می بینم. به هر سو که می روم تو را می بینم .در هر جا یاد تو جاریست. مرا مملو از خودت کن.پر از یادتر از خاطره ات،که چه زیباست،این یادو خاطره. خدایا!مرا دوست بدار .
-
مشکل موش یا مشکل همه...
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 18:11
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید! به مرغ و گاو وگوسفند خبر داد. همه گفتند:تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد وزن مزرعه دار را گزید. از مرغ بایش سوپ درست کردند! گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند! گاو را برای مراسم ترحیم کشتند. ودر این مدت موش از سوراخ دیوار نکاه می کرد وبه مشکلی که به دیگران...
-
دوست داشتن
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 17:30
چه دوستم داشته باشی وچه از من متنفر باشی در هرصورت بهم لطف می کنی چون اگه دوستم داشته باشی تو قلبت هستم و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم (شکسپیر)
-
خسته ام پینوکیو...
شنبه 4 خردادماه سال 1392 18:29
اینجا آدم ها دروغ شاخدار می گویند و دماغ دراز خود را جراحی پلاستیک می کنند....
-
آنچه مهم است
شنبه 4 خردادماه سال 1392 18:27
تاریخ تولدت مهم نیست ،تاریخ تبلورت مهم است. اهل کجابودنت مهم نیست،اهل و بجابودنت مهم است. منطقه زندگی ات مهم نیست،منطق زندگی ات مهم است. گذشته زندگی ات مهم نیست،امروز تو مهم است که چه گذشته ای را برای فردایت می سازی.
-
دلخوشی
جمعه 3 خردادماه سال 1392 18:40
من به یک عشق خیالی دلخوشم من به یک گلدان خالی دلخوشم باز تنهائی وفصلی بیصدا باز با گلهای قالی دلخوشم چینی صدوصله ای از جنس آه با همین آشفته حالی دلخوشم راز دریا خفته در آغوش من من به خواب خشکسالی دلخوشم هیچکس تنهاییم راسرنزد با سکوت این حوالی دلخوشم.
-
پدر
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 14:01
سرم را نه ظلم می تواند خم کند، نه مرگ، نه ترس، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود پدرم؛ میلاد مولود کعبه حضرت علی(ع)وروز پدر مبارک. شادی روح پدرائی که دیه توی جمع خونواده هاشون نیستن و خیلی آرزوی دوباره داشتنشو دارن صلوات.